شب وحشتناکی که روزش نتیجه ش سردرد و اعصاب مزخرف باشه رو چیکار میشه کرد!؟
زانودرد نگرفتی بفهمی چی می گم مادر!
احساس می کنم حرای توییترمو میارم اینجا :)))
تو توییتر دیگه نمیشه حرف زد بابا البته اون یکی اکانتم هست که بعد از طرد شدنش دیگه حس خوبی بهش ندارم...
هیچکس نفهمید من همیشه غمگین بودن...
من اول چسناله بودم بعد دست و پا درآوردم اصلا...
خمیازه می کشم و فکر میکنم چی بنویسم چرا که مادامی که بنویسم حرفی برای گفتن نخواهم داشت و بی نیازم از گوشی برای شنیدن
خسته م از زندگی کردن و زنده بودن... این همه هیاهو برای چه؟ هیچ
هر شب که می خوابم با این فکر می خوابم چه خوب میشه فردا بیدار نشم...
آدمی که اینقدر ناله می کنه باید جرات داشته باشه که کاری رو که باید بکنه که من ندارم!تف!
به هرحال فردا نوبت مشاوره ست... امیدوارم باعث خنده نباشه مشاور فردا...